شناسهٔ خبر: 40843 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

جعبه سانسور بدتر است یا دستگاه مجیزگویی؟

سیدمصطفی خاتمی ماجرای آزادی‌خواهی و آگاهی‌طلبی جناب آقای هاشمی حکایت شیرین و بامزه‌ای شده است؛ اما سانسور هرچه باشد، مجیزگویی و تملق و بت‌تراشی از آن قبیح‌تر و خطرناک‌تر است.

هاشمی 1نماینده - سید مصطفی خاتمی؛ جناب حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در سفر کرمانشاه مطالبی در باب صدا و سیما گفته که به شدت محل تأمل و البته تحیر است.

 

وی ضمن اطلاق عنوان «جعبه سانسور» به صدا و سیما اظهار داشته است: « مردم دیگر تحت تأثیر صدا و سیما و جعبه‌ای که مطالب را با سانسور به مردم تحویل می‌دهد نیستند؛ مردم ایران امروز آگاه شده‌اند و عقل خود را دست جعبه‌ای که سانسور می‌کند نمی‌دهند.»

 

به نظر می‌رسد ریشه و عامل سخنان تند جنابشان، کینه‌ای باشد که از صدا و سیما به خاطر گزارش چند روز پیش به دل گرفته است. گزارش بسیار خوبی که در رد ادعاهای آقای هاشمی در انتساب خاطراتی به امام در باب موافقت ایشان با حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و ارتباط با این کشور پخش شد.

 

البته نگارنده در این چند سطر در پی دفاع از صدا و سیما نیست؛ چرا که صدا و سیما خود رسانه‌ای است فراگیر که به وقتش اگر بخواهد از خود دفاع هم می‌کند. آنچه اسباب نگارش شد قلب و یا دست‌کم کتمان حقیقتی است که جناب آقای هاشمی رواداشته است.

 

به هیچ وجه نمی‌توان مدعی بود که صدا و سیما در حوزه مسائل سیاسی و اطلاع‌رسانی وضعیت آرمانی یا حتی مطلوبی دارد. نقائص این رسانه در این حوزه و ضعف و انفعال در ارائه اطلاعات و اخبار کامل و به موقع، برای مخاطبان امروزی آن‌قدر روشن است که نیازی به طرح و اثبات ندارد. اما اطلاق عبارت «جعبه سانسور» به این رسانه دور از انصاف است، چرا که این مشکلات بیش از آنکه ریشه در تمایل به سانسور داشته باشد، معلول بی‌برنامگی، ضعف مدیریت و ترس ها و ملاحظات ساده‌اندیشانه است. بگذریم.

 

بد نیست جناب هاشمی همین صدا و سیمای پر از عیب و ایراد را مقایسه‌ای کند با دوران مدیریت برادرش محمد هاشمی بر این رسانه. کاش می‌شد و آقای هاشمی همچون «برادر بزرگ» در رمان «۱۹۸۴»، فکری به حال این حافظه تاریخی امثال ما می‌کرد!

 

چرا جناب آقای هاشمی در آن دوران و در شرایطی که خود در مهم‌ترین مسند اجرایی کشور نشسته بود دلش به حال آگاهی مردم نمی‌سوخت و از سانسور و از آن مهم‌تر مجیزگویی صدا و سیما و دیگر رسانه‌ها و نهادها برنمی‌آشفت؟ به نظر می‌رسد سانسور هرچه باشد، مجیزگویی و تملق و بت‌تراشی از آن قبیح‌تر و خطرناک‌تر است. امروزه روز آن‌قدر تنوع رسانه‌ای هست که به فرض وجود سانسور در صدا و سیما، مردم اخبار کامل و صحیح را به دست خواهند آورد. اما حضرتشان چه توجیهی برای سکوت در مقابل سانسورها و مجیزگویی‌های آن دوران دارد. آیا آقای هاشمی فراموش کرده روزگاری را که در شعارها، مخالف او نه تنها مخالف رهبر که دشمن پیغمبر شمرده می‌شد؟ آیا شعار مرگ بر آمریکا با آموزه‌های قرآنی ناسازگارتر است یا این شعار؟

 

طرفه آنکه نه فقط در دوره ریاست اسفبار محمد هاشمی بر صدا و سیما که حتی در دوره بعدی نیز انتقاد یا حتی شوخی با دولت موسوم به سازندگی به این راحتی نبود. کار به جایی رسید که برنامه طنز عروسکی که درون‌مایه‌اش شوخی با برخی وزرا و مسئولان و انتقاد ملایم از برخی مسائل بود به خاطر اعتراض برخی دولتمردان به تعطیلی کشیده شد. در حالی که این برنامه برای پرهیز از شائبه با رئیس وقت صدا و سیما هم شوخی می‌کرد. این سؤال جدی است که چرا آن زمان خون جناب هاشمی برای آگاهی و آزادی مردم قلیان نکرد.

 

آقای هاشمی پیش از آنکه مدعی آزادی و آگاهی مردم در دوره کنونی باشد و برای هشت سال گذشته که دست خود و منسوبانش از مناصب کوتاه بوده مرثیه‌سرایی کند، باید در خصوص برخوردهای حذفی و اختناق رسانه‌ای در دوران مسئولیتش (که صدای برخی هم‌پیمانان امروزی را هم درآورده بود) پاسخ دهد.

 

جناب هاشمی در ادامه سخنانش فصلی نیز در باب دانشجویان ستاره‌دار و اخراجی و آزادی در دانشگاه ها سخن رانده است که همان حافظه تاریخی «علیه ما علیه» چیزهای دیگری درباره‌اش می‌گوید. عاقلان دانند.

 

در هر صورت ماجرای آزادی‌خواهی و آگاهی‌طلبی جناب آقای هاشمی حکایت شیرین و بامزه‌ای شده است که از باب ادخال سرور و انبساط خاطر، گاهی وقت ها یادآوری‌اش بد نیست. گرچه بهتر است حضرتشان ملاحظه سن و سال را هم بفرماید.

نظرات مخاطبان 0 2

  • ۱۳۹۲-۰۷-۲۶ ۱۶:۴۰ 5 2

    آقای محترم. اون برنامه ی طنز مدتها ادامه داشت اما میشه بفرمایید در سالهای مدیریت لاریجانی و مخصوصا ضرغامی که هم دوره با احمدی نژاد بود کدوم برنامه ی طنز یاسی حالا عروسکی یا هرچی، تولید و پخش شد؟ مجیز گویی ای که تلویزیون از احمدی نژاد کرد بی سابقه بود. اینم نتیجه اش. هر کار کنید امکان نداره بتونید از بار بی کفایتی ضرغامی که یک رسانه ی به این عظمت رو به حضیض بی اعتباری کشوند کم کنید. مخصوصا وقتی مقتضیات زمان و رقبا رو در نظر بگیرید.
                                
  • ۱۳۹۲-۰۸-۲۰ ۱۰:۵۵جوان 1 0

    آقای سید مصطفی !
    
    کینه تاریخی شما و همفکرانتان از آیت الله همچون حجابی بر روی چشمان  مثلا با بصیرتتان قرار گرفته که آفتاب روشن را هم نمی بینید !
    
    ما روزگاری که شما ها و امثالتان همچون شریعتمداریها و زاکانی ها و حداد عادل ها  از آیت الله ی عقلانیت و اعتدال دفاع کنند،نگران و ناراحت خواهیم شد.
    معیار دفاع و اعتقاد ما به هاشمی بزرگ،مبارزه بی امان ایشان با تحجر و افراط و عقده و کینه شما و همکیشانتان است...
    
    نمیخواستم همین حداقل کامنت را بگذارم چون اساسا امثال شما مشروعیت فکری ندارید !
    
    من جای شما بودم بخاطر دفاع از  این هشت سال نکبت مدیریت و خیانت معجزه هزاره سومتان محمود خان احمدی نژاد همونی که اونقدر بصیرت نداشتید که بشسناسیدش و شما و رهبران فکریتونو به ...... کشید، هشتاد سال طلب بخشش و آمرزش گناهان از درگاه حضرت حق می کردم
    
    
    
     
    
                                

نظر شما